ملودی درام اول
سه شنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۸، ۰۶:۵۵ ب.ظ
یه پسر بچه ، شایدم دختر ... هر شب توو خیابونای شهرم قدم میزنه. زیر نور ماه با فریاد هایی از جنس سکوت! ولی خب انگار واسه اون اصلا مهم نیست.
یادمه یه بار به همکلاسیش میگفت هر شب یه فرشته میاد به خوابش و اونو میبره به سرزمین خودشون. جایی که آدما همه همدیگه رو دوست دارن نه بخاطره اینکه جنس مخالف همن ! نه چون میخوان پول همو بالا بکشن یا انتقام اشتباهات گذشته خودشونو بگیرن!
اونجا همه خوب همو می خوان، همه دنبال خیر هم هستن نه اینکه زیر پای همو خالی کنن!
دریغ که دیگه اون بچه نیست تا خودش واسمون توضیح بده!
من بعد باید تو بهشت زهرا ملاقاتش کنم ، شبای جمعه ...
- ۹۸/۰۵/۲۹
قشنگ بود. حاج محسن😊